در مرکز صنعت نساجی ایران، اصفهان با هشت کارخانه و ۵۳۷۲ کارگر قرار داشت. بعد از آن یزد با دو کارخانه و ۱۰۷۴ کارگر و کرمان با ۶۹۶ کارگر وجود داشت.
صنایع جوراب بافی، پشم تمیز کنی، پنبه و دیگر صنایع مرتبط، قابلیتها و نیروی کار خود را گسترش دادند. در دهه ی ۱۹۳۰، ۳۲ کارخانه ی کوچک جوراب بافی با ۱۵۸۴ کارگر و ۱۲ کارخانه ی کوچک پشم تمیز کنی با ۲۲۵ کارگر وجود داشت. بیشتر صنایع کتان که در اوایل قرن ۲۰ به موفقیت رسیدند در خراسان قطب اصلی تولید پنبه قرار داشتند. در سال ۱۹۳۱ ایران همچنان ۲۶ کارخانه نساجی داشت و به طور میانگین در هر کدام ۲۵ نفر مشغول فعالیت بودند. در سال ۱۹۴۰ کارخانه های کتان به ۷۶ با تعداد ۱۵۰۰ کارگر گسترش یافت و شرکت های خصوصی بر روی این صنعت متمرکز شدند. در سال ۱۹۴۰ کارخانه های مدرن نساجی بالغ بر ۲۴۵۰۰ کارگر داشتند در حالی که ۲۰ سال قبل این تعداد به حدود ۱۰۰۰ نفر می رسید. در سال ۱۹۴۸ این کارخانه ها همچنان در حال فعالیت بودند. ۲۶ کارخانه ی پنبه بافی بالغ بر ۱۸۸۰۰۰ دوک و ۱۰۸۰۰ تن خروجی در هر سال داشتند. در ان زمان تجهیزات کارخانه های نساجی به تعمیر و یا جانشینی نیاز داشتند. و تولیدات آنها همچنان پائین بود. در نتیجه قطعه های صنعت جوراب بافی و پنبه همانند دیگر صنایع وابسته وارد شد. در سال ۱۹۴۹ بیش از ۵۵ درصد تولید داخلی صنعت نساجی توسط handlooms انجام پذیرفت که تنها ۴۰ درصد از تقاضای ملی را جوابگو بود. در همان زمان handlooms قادر به رقابت با واردات نبود در نتیجه این شرایط تاثیری منفی بر روی فعالیت ۱۲۰ هزار کارگر داشت. بعد از جنگ جهانی دوم ، دولت فهمید که نیاز به نوسازی و جایگزینی کارخانه های قدیمی را و گسترش صنعت نساجی دارد. بنابراین به صورت عمومی و خصوصی بر روی این صنعت سرمایه گذاری کردند. هزینه ی تولیدات این شرکتها بسیار بالا بود و دلیل آن بالا بودن هزینه ها، عدم تعمیر و نگه داری، تجهیزات قدیمی، مدیریت ضعیف و در نتیجه بهره وری پائین بود.